به نام خداوند جان و خرد در این هنگام که به عضویت جامعه ی پزشکان در آمده ام،سوگند یاد می کنم که زندگانی خود را در خدمت به جامعه ی بشریت وقف نمایم.استادان و آموزگاران خود راگرامی بدارم و نسبت به آنان آنچه سزاوار است حق شناس باشم،کارهای مربوط به حرفه ی خود را مطابق کرامت و وجدان انجام دهم و نخستین وظیفه من حفظ سلامت و تندرستی بیماران و دستگیری دردمندان باشد. رازی را که از نظر حرفه ی مقدس پزشکی به من سپرده می شود،همیشه نگهدار باشم و نام نیک و شریف این خدمت پرافتخار را همواره حفظ کنم،رفتارم با همکارانم برادرانه باشد،هرگز راضی نشوم که مذهب و ملیت و سیاست و مقامات دنیوی و منافع مادی اندک لحظه ای مرا از توجه نسبت به بیماران باز دارد، برای حیات آدمی از هنگام انعقاد نطفه تا واپسین لحظه ی زندگی اهمیت و احترام خاص قائل باشم و هیچگاه دانش پزشکی را بر خلاف قوانین انسانی به کار نبرم.
این پیمان (سوگند نامه پزشکی) را از روی ایمان ودر نهایت آزادی و از خود گذشتگی و به اتکای شرف و وجدان خویش می بندم و در این راه از درگاه پروردگار توفیق می خواهم.
آمین…
شاید کمتر کسی باشد که به اهمیت رشته پزشکی در کشور اذعان نداشته باشد. پزشکی شغلی است که با جان انسان و با ارزش ترین دارایی بشر مواجه است. هر انسانی که جان خود را در خطر ببیند حاضر است تمام دار و ندار خود را بدهد تا از آن مهلکه جان سالم به در برده و چند صباحی بیشتر عمر کند. یقیناً به همین دلیل است که سینوهه پزشک فرعون و در مصر باستان می گوید: «اگر پزشک باشی هیچگاه به نان روزانهات محتاج نخواهی شد و میتوانی به راحتی زر و سیم بیندوزی و مردم ناچارند برای درمان جسم خود هرچه قدر پول که لازم باشد پرداخت کنند»…
متاسفانه درد این است که این حرف سینوهه که در جامعه و تمدن چهار هزار ساله پیش عنوان شده در مورد جامعهٔ امروزی صدق می کند. یکی از عمده مقصرین این وضعیت آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش در کشور وضعیت وخیم و بیمارگونهای دارد. چشم انداز آیندهٔ تحصیلی و کاری نوجوانان ایرانی مبهم،غیرقابل اعتماد و یاس آور است. در طول چند دهه بیبرنامگی و مدیریت غلط ،سیستم آموزشی و کارگزینی کشور به قهقرا رفته و اکثر افراد نتوانستهاند زمینهٔ مورد علاقهٔ خود را برای تحصیل و کار انتخاب کنند چون حتی فارغ التحصیلی از بهترین دانشگاهها هم تضمینی برای یافتن شغل نیست.
با توجه به ناعدالتی در سیستم اداری و استخدامی و وجود معضلی مثل «پارتی بازی و سهمیه بندی» و همچنین نامطمئن بودن شغلهای آزاد؛ حرفه و شغل به درد بخوری که میماند سه رشته از علوم تجربی است که پزشکی هم یکی از آن هاست. مردم فقط میتوانند به این امیدوار باشند که در صورت قبولی در این سه رشته میتوانند به آیندهٔ خود از لحاظ تامین مالی مطمئن باشند؛ بنابراین «رقابت» پدید میآید. رقابتی ناسالم و غلط در چهارچوب کنکور…
شلاله احمدنژاد معتقد است
دانشجوی رشته پزشکی با صرف میلیاردها ریال از بودجه عمومی فارغ التحصیل شده و با توجه به مهارتی که آموخته با تاسیس مطب و یا ورود به سیستم درمانی همانند بیمارستان و… باید دین خود را به مردم ادا نماید، ولی متاسفانه شاهد بی اخلاقی و رفتار ناشایستی از تعدادی از پزشکان در سطح شهر و درمانگا ه ها و مراکز درمانی می باشیم. پزشکانی که خود را برتر از بیمار و حتی عموم دانسته و بر خلاف سوگند نامه پزشکی خود همچنان حقوق بیمار را پایمال می نمایند.
ویزیت 2-3 دقیقه ای بیماران یکی از این حق الناس های مشهود می باشد؛ در صورتی که شرح حال بیماران, یکی از پایه های اصلی تشخیص و درمان بیماران است و یکی از راه های پزشکان در تمامی طول تاریخ برای رسیدن به تشخیص صحیح بیماری بوده است. اهمیت این موضوع به حدی است که از دیر باز جزء اولین آموزه های حکما و طبیبان به دانشجویان علم طب بوده است و به این دلیل زمان استاندارد ویزیت در مصوبه تعرفه سال ۹۴ هیئت وزیران برای پزشکان عمومی ۱۵ دقیقه، پزشکان متخصص ۲۰دقیقه، پزشکان فوق تخصص ۲۵دقیقه و روانپزشکان نیز ۳۰ دقیقه تعیین شده، اما این در حالیست که اغلب پزشکان سطح شهر در مطب و خصوصاً در مراکز درمانی برای معاینه بیمارشان این مقدار زمان را صرف نمیکنند.
حق بیمار بر رازداری و حفظ حریم خصوصی یکی از مهمترین وظایف پزشکی است و هرگونه اطلاعاتی که پزشک از بیمار خود به دست میآورد یک راز محسوب میشود و پزشک موظف به حفظ آن می باشد و در سوگندنامه بقراط به اهمیت این موضوع اشاره و از آن به مانند امری مقدس نام برده شده است. در اسلام نیز به موضوع رازداری اهمیت زیادی داده شده و در حدیثی از پیامبر(ص) است که کسی که افشای راز می کند و پرده می درد را بی ایمان معرفی می نماید. و پر واضح است که اگر این موضوع مربوط به روابط پزشک و بیمار باشد اهمیت آن دو چندان می شود. در بیان علت و فلسفه رازداری دلایل متعددی ذکر می شود که از جمله می توان به احترام به اتونومی بیمار و نیز جلوگیری از آسیب رسیدن به رابطه پزشک و بیمار که جز اصلی این رابطه موضوع “اعتماد ” است اشاره نمود. شاید در نظر ساده بیاید ولی اگر پزشکی را سراغ دارید که اصول رازداری را رعایت نمی کند و پس از ویزیت، نوع بیماری و … را جار می زند حتی در صورت حاذق بودن از مراجعه و همچنین دوستی و همنشینی با او خودداری نمایید.
چندی پیش باند تبانی داروخانه ها با تعدادی از پزشکانِ متخلف، برای تجویز داروهای مورد نظرِ باند یا داروی بیش از حد نیاز بیماران یا الزام بیمار به تهیه دارو از داروخانههای خاص توسط وزارت اطلاعات کشف شد و در مصادیقِ یافت شده، ماهیانه ارقام نجومی به پزشکانِ متخلف پرداخت می گردید که متاسفانه الزام بیمار به تهیه دارو از داروخانه ای خاص و معرفی به فلان آزمایشگاه همکار بعضاً در بین پزشکان شهر نیز مشاهده می شود.
اخذ هزینه مجدد از بیماری که جواب آزمایش خود را جهت رویت پزشک ارائه می دهند نیز مشکل دیگری است که در بین پزشکان مشهود است بعضی از آنها در هنگام دیدن آزمایش ویزیت نمیگیرند و عدهای هم در هر دو مرحله یعنی هم هنگام ویزیت اولیه و هم دیدن آزمایش و سونوگرافی بهطور جداگانه از بیمار پول دریافت میکنند و در نهایت این بیماران هستند که نمیدانند چه زمانی باید پول بدهند و چه زمانی نیاز به پرداخت حق ویزیت مجدد نیست و در نتیجه بیماران نسبت به دریافت ویزیت اولیه پزشکان بدبین شدهاند و میگویند به محض اینکه مشکلشان را به پزشک منتقل می کنند پزشک بدون معاینه بدنی سریع نسخه آزمایش و سونوگرافی برایشان مینویسد. این تنها یک بعد ماجرا است بدبینی آنها به نظام سلامت زمانی بیشتر میشود که مجبور میشوند برای نشان دادن جواب آزمایش و رادیولوژی دوباره حق ویزیت پرداخت کنند.
البته از حق خارج نشویم و پزشکانی هر چند معدود را در همین شهر می توان بر شمرد که در زمان همه گیری بیماری کرونا از جان مایه گذاشته و جان بر کف و بدون چشمداشت مالی و حتی بدون اخذ ویزیت و به صورت رایگان در درمان بیماران پیشقدم بوده و وظیفه خود را به در آغوش کشیدن فرزندان و عزیزان خود ترجیح دادند. و در عوض بعضی به احتکار سرم و داروهای خاص روی آوردند. پس شغل پزشکی هم همانند دیگر مشاغل می باشد که در وهله اول قصد از ورود به آن داشتن شغل و ارتزاق است و در این صورت بیمار ارباب رجوع و ممر درآمد پزشک می باشد و تنها زمانی این شغل دارای قداست می گردد که دست خدا از آستين پزشک براي درمان انسانها بيرون ميآيد ؛ پزشکانی که با تکیه بر شرف و جوانمردی و با احترام به بیمار نه تنها به حق خود قناعت نموده بلکه دستگیر بیماران مستمند نیز می باشند. پس در نتیجه این شخص است که به رشته و شغل پزشکی قداست می بخشد نه پزشک بودن به تنهایی. چه بسا پزشکان مشهوری که اتفاقا زاده شهر مجاور می باشند و به جرم ساخت پروتزهای غیر استاندارد و به خطر انداختن جان بیماران به حبس طویل المدت محکوم شدند.